عبدالسلام بن سلیم فیتوری اسمراسمر، عبدالسلام بن سلیم فیتوری، شاعر، صوفی مالکی مذهب و احیاکنندۀ طریقت عروسیه شاذلیه . ۱ - معرفیوی در ۸۸۰ در زِلیتِن/ زلیطن به دنیا آمد. [۱]
محمد مخلوف، تنقیح روضه الازهار و منیه السادات الابرار، ج۱، ص۹۱، بیروت.
[۲]
طاهر احمد زاوی، اعلام لیبیا، ج۱، ص۲۲۳، بیروت ۲۰۰۴.
لقب اسمر را به سبب بسیاری شبزندهداری (سمر) در عبادت به او دادند [۳]
محمد مخلوف، تنقیح روضه الازهار و منیه السادات الابرار، ج۱، ص۸۶-۸۷، بیروت.
و نسب فیتوری نشاندهندۀ انتساب وی به قبیله فواتیر است. [۴]
محمد مخلوف، تنقیح روضه الازهار و منیه السادات الابرار، ج۱، ص۷۵، بیروت.
سلسله اجداد وی به امام حسن علیهالسلام میرسد و نیاکان او در زمان حجاج از مکه به فاس کوچ کردند. [۵]
محمد مخلوف، تنقیح روضه الازهار و منیه السادات الابرار، ج۱، ص۷۴-۷۵، بیروت.
[۶]
محمد مخلوف، تنقیح روضه الازهار و منیه السادات الابرار، ج۱، ص۸۳، بیروت.
[۷]
عبدالسلام بن سلیم، رسائل الاسمر عبدالسلام بن سلیم الادریسی الحسنی الی مریدیه، ج۱، ص۱۱-۱۳، مقدمه مصطفی عمران رابعه، چاپ مصطفی عمران رابعه، بیروت ۲۰۰۳.
پدر عبدالسلام، که از صالحان و اهل کرامت فاس به شمار میآمد، اندکی پس از دوسالگی او درگذشت و عمویش، ابوالعباس احمد بن محمد فیتوری، که او نیز از علمای بزرگ بود، سرپرستی وی را برعهده گرفت و او را به آموختن و حفظ قرآن واداشت. ۲ - تحصیل علومعبدالسلام در هفت سالگی از قاریان بسیار زبده شد و مبادی علوم ادبی و فقه و منطق را نیز از عمویش فراگرفت. [۸]
محمد مخلوف، تنقیح روضه الازهار و منیه السادات الابرار، ج۱، ص۸۵، بیروت.
[۹]
محمد مخلوف، تنقیح روضه الازهار و منیه السادات الابرار، ج۱، ص۹۱، بیروت.
[۱۰]
عبدالسلام بن سلیم، رسائل الاسمر عبدالسلام بن سلیم الادریسی الحسنی الی مریدیه، ج۱، ص۲۲، چاپ مصطفی عمران رابعه، بیروت ۲۰۰۳.
۳ - اساتید و مشایخسپس نزد عبدالرحمن وَسلاتی، احمد زروق و عبدالواحد دوکالی شاگردی کرد و از دوکالی، که از مشایخ سلسله عروسیه بود، اصول تصوف را آموخت. [۱۱]
محمد بشیر ظافر ازهری، طبقات المالکیه و هو الکتاب المسمی الیواقیت الثمینه فی اعیان مذهب عالم المدینه، ج۱، ص۱۴۹، قاهره۱۴۲۰/۲۰۰۰.
[۱۲]
عبدالسلام بن سلیم، رسائل الاسمر عبدالسلام بن سلیم الادریسی الحسنی الی مریدیه، ج۱، ص۲۶، چاپ مصطفی عمران رابعه، بیروت ۲۰۰۳.
بدین ترتیب، سلسله مشایخ او با چهار واسطه، از طریق عبدالواحد بن محمد دوکالی به احمد بن عروس و از طریق او به ابوالحسن شاذلی میرسد. [۱۳]
محمد مخلوف، تنقیح روضه الازهار و منیه السادات الابرار، ج۱، ص۶۵، بیروت.
[۱۴]
عبدالحی کتانی، فهرس الفهارس و الاثبات، ج۱، ص۲۰۶، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
گفته شده است که ابن عروس ، پیشاپیش، از تولد وی وجانشینی او در سلسله عروسیه خبر داده بود. [۱۵]
محمد مخلوف، تنقیح روضه الازهار و منیه السادات الابرار، ج۱، ص۸۹، بیروت.
۴ - خصوصیات اخلاق و رفتاریعبدالسلام بسیار اهل عبادت و ذکرگویی و در ابتدا بسیار به سنّت پایبند بود و با موسیقی و سماع مخالفت میکرد، اما یک بار که به زیارت مزار اجدادش رفته بود با دیدن جماعتی که موسیقی مینواختند و اشعار ممشاد دینوری را میخواندند، در او شور و جذبهای پدید آمد، به طوری که خود نیز به شروع به دفزدن کرد. [۱۶]
محمد مخلوف، تنقیح روضه الازهار و منیه السادات الابرار، ج۱، ص۹۳-۹۴، بیروت.
[۱۷]
طاهر احمد زاوی، اعلام لیبیا، ج۱، ص۲۲۳، بیروت ۲۰۰۴.
استادش دوکالی نخست در مقام انکار این عمل برآمد، اما شور و جذبه عبدالسلام در دفنوازی چنان بود که دوکالی دست از مخالفت برداشت و او را تأیید کرد. [۱۸]
محمد مخلوف، تنقیح روضه الازهار و منیه السادات الابرار، ج۱، ص۹۴-۹۶، بیروت.
به تدریج، احوال عبدالسلام و دفنوازی توأم با ذکرگویی وی برخی از علما را شیفته خود کرد و ایشان را در شمار مریدان و شاگردان وی در آورد. [۱۹]
محمد مخلوف، تنقیح روضه الازهار و منیه السادات الابرار، ج۱، ص۹۶-۱۰۰، بیروت.
از سوی دیگر، عقاید و کردار عبدالسلام موجب خشم و دشمنی برخی دیگر از علما شد، به طوری که به او تهمت ساحری زدند. [۲۰]
محمد مخلوف، تنقیح روضه الازهار و منیه السادات الابرار، ج۱، ص۱۰۱، بیروت.
۵ - علت اقامت در مناطق متعددعبدالسلام، پس از خروج از زلیتن، به ساحل رفت و در مدت اقامتش در قریه اَحامد با بزرگان آنجا مصاحبت کرد و کرامات بسیار از او سرزد. او از آنجا هم اخراج شد، به طرابلس رفت و در مسجد ناقه اقامت کرد. مردم طرابلس چون شرح صفات و کرامات او را شنیدند، گرد وی جمع شدند و او به تعلیم آنان پرداخت، اما برخی از وی به والی شکایت بردند و او را به کفر و ایجاد آشوب و اختلاف در میان مردم متهم کردند. سرانجام، برای پایان دادن به اغتشاش و درگیری، به فرمان حاکم شهر، عبدالسلام از طرابلس اخراج شد. [۲۱]
محمد مخلوف، تنقیح روضه الازهار و منیه السادات الابرار، ج۱، ص۱۰۱، بیروت.
[۲۲]
محمد مخلوف، تنقیح روضه الازهار و منیه السادات الابرار، ج۱، ص۱۰۴، بیروت.
پس از آن، وی در مناطق متعددی اقامت کرد، از جمله به جبل غَریان، قلعه سوفالجین، تاورغا و مسراته/ مصراته رفت و در اواخر عمر به زلیتن بازگشت و در میان قبیله براهمه ساکن شد و در همان زاویهای که بنا نهاده بود، به تشکیل حلقههای ذکر و وعظ و نیز تدریس پرداخت. [۲۳]
محمد مخلوف، تنقیح روضه الازهار و منیه السادات الابرار، ج۱، ص۱۰۸-۱۱۲، بیروت.
[۲۴]
عبدالسلام بن سلیم، رسائل الاسمر عبدالسلام بن سلیم الادریسی الحسنی الی مریدیه، ج۱، ص۳۶، چاپ مصطفی عمران رابعه، بیروت ۲۰۰۳.
۶ - عقاید غلوآمیزعبدالسلام دربارۀ خود عقاید غلوآمیزی داشت. وی افزون بر قصیدهای شطحآمیز دربارۀ خود، [۲۵]
محمد مخلوف، تنقیح روضه الازهار و منیه السادات الابرار، ج۱، ص۱۳۹-۱۴۱، بیروت.
در برخی از اشعارش خود را صاحب علم خضر و لقمان و وارث اسرار الهی پیامبر، قطب و غوث خوانده است. [۲۶]
محمد مخلوف، تنقیح روضه الازهار و منیه السادات الابرار، ج۱، ص۱۱۳-۱۱۴، بیروت.
[۲۷]
محمد مخلوف، تنقیح روضه الازهار و منیه السادات الابرار، ج۱، ص۱۵۳-۱۵۴، بیروت.
او همچنین از حلاج دفاع میکرد و او را غوث زمان خود میدانست و در اشعارش وی را میستود. [۲۸]
محمد مخلوف، تنقیح روضه الازهار و منیه السادات الابرار، ج۱، ص۱۵۸-۱۵۹، بیروت.
۷ - درگذشتعبدالسلام، پس از عمری طولانی، در ۹۸۱ در زادگاه خود درگذشت و در زاویهاش دفن شد. براساس وصیتش، سالم بن طاهر او را غسل داد و بر جسدش نماز خواند. او شاگردش، عمر بن حَجا، را به جانشینی خود برگزیده بود. [۲۹]
محمد مخلوف، تنقیح روضه الازهار و منیه السادات الابرار، ج۱، ص۲۲۷-۲۲۸، بیروت.
[۳۰]
برای آگاهی از دیگرشاگردان وی رجوع کنید به، طاهر احمد زاوی، ج۱، ص۲۲۳، اعلام لیبیا، بیروت ۲۰۰۴.
۸ - کرامات و حالات وی در آثاراز عبدالسلام کرامات بسیاری حکایت شده است. [۳۱]
محمد مخلوف، تنقیح روضه الازهار و منیه السادات الابرار، ج۱، ص۱۲۲-۱۳۹، بیروت.
[۳۲]
عبدالسلام بن سلیم، رسائل الاسمر عبدالسلام بن سلیم الادریسی الحسنی الی مریدیه، ج۱، ص۴۲-۴۵، مقدمه، چاپ مصطفی عمران رابعه، بیروت ۲۰۰۳.
کریمالدین برمونی، یکی از شاگردان عبدالسلام، [۳۳]
محمد مخلوف، تنقیح روضه الازهار و منیه السادات الابرار، ج۱، ص۹۹، بیروت.
بسیاری از حوادث و جزئیات زندگی او و همچنین اشعار و سخنان وی را در کتابی به نام روضه الازهار و منیه السادات الابرار گرد آورده است. محمد مخلوف این اثررا، با نام مواهب الرحیم فی مناقب مولانا الشیخ سیدی عبدالسلام بن سلیم، تنقیح و تلخیص کرده که با عنوان تنقیح روضه الازهار و منیه السادات الابرار به چاپ رسیده است. ابومحمد عبدالسلام بن صالح، یکی از نوادگان عبدالسلام، نیز کتابی با عنوان فتحالعلیم در شرح حال وی نوشته است. [۳۴]
محمد مخلوف، شجره النور الزکیه فی طبقات المالکیه، ج۱، ص۳۱۸، بیروت ۱۳۴۹.
[۳۵]
عبدالحی کتانی، فهرس الفهارس و الاثبات، ج۱، ص۲۰۶-۲۰۷، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
۹ - آثاراز عبدالسلام آثاری بر جای مانده است، از جمله: الانوار السنیه فی اسانید الطریقه العروسیه، که در آن به نوع ارتباط و اتصال خود با ابوالعباس احمد بن عروس اشاره کرده است [۳۶]
عبدالحی کتانی، فهرس الفهارس و الاثبات، ج۱، ص۲۰۵-۲۰۶، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
العَظمه فی التَحدُث بالنعمه، مشتمل براذکار و اوراد فراوان [۳۷]
محمد مخلوف، تنقیح روضه الازهار و منیه السادات الابرار، ج۱، ص۱۱۵، بیروت.
و الوصیه الکبری، که آن را در ۹۷۲ در پاسخ به سؤالات شاگردش، محمد بن عطیه، تقریر کرده و نیز شامل سفارشهای اوست به سالکانی که میخواهند وارد طریقت وی شوند. [۳۸]
محمد مخلوف، تنقیح روضه الازهار و منیه السادات الابرار، ج۱، ص۲۱۰، بیروت.
وی در این اثر چهار حزب (دعا) نوشته و به مریدانش سفارش کرده است که آنها را از حفظ کنند و پیوسته بخوانند. این احزاب عبارتاند از: حزب کبیر، که پس از نماز عصر و پیش از وارد شدن به شهرها یا آمدن نزد امیران خوانده میشود؛ حزب طمس (پاک کردن) که پس از نماز عصر خوانده میشود؛ حزب خوف، که پیش از طلوع خورشید و هنگام سفر آن را میخوانند؛ و حزب فلاح و رستگاری ، که زمان خواندن آن قبل از مصیبتها و پیش از خواب است. [۳۹]
محمد مخلوف، تنقیح روضه الازهار و منیه السادات الابرار، ج۱، ص۲۱۱، بیروت.
[۴۰]
صادق رزقی، الاغانی التونسیه، ج۱، ص۱۳۲- ۱۳۵، تونس ۱۹۶۷.
محمد بن عطیه مختصری از این اثر را با نام وصیه الصغری در ۹۷۹ تدوین کرده است. [۴۱]
محمد مخلوف، تنقیح روضه الازهار و منیه السادات الابرار، ج۱، ص۲۱۰، بیروت.
مجموعهای از رسایل عبدالسلام نیز، با عنوان رسائل الاسمر عبدالسلامبن سلیم الادریسی الحسنی الی مریدیه، به همت مصطفی عمران رابعه در۲۰۰۲ در بیروت به چاپ رسیده است. [۴۲]
برای دیگر آثار وی رجوع کنید به، عبدالسلام بن سلیم، رسائل الاسمر عبدالسلام بن سلیم الادریسی الحسنی الی مریدیه، چاپ مصطفی عمران رابعه، بیروت ۲۰۰۳.
۱۰ - احیاکننده طریقت عروسیهعبدالسلام را احیاکنندۀ طریقت عروسیه ، از شاخههای شاذلیه ، به شمار میآورند. [۴۳]
محمد مخلوف، تنقیح روضه الازهار و منیه السادات الابرار، ج۱، ص۸۷، بیروت.
طریقت عروسیه، که بعد از عبدالسلام به سلامیه معروف شد، در برخی کشورهای شمال افریقا ، بخصوص تونس ، پیروان بسیاری یافت. [۴۴]
صادق رزقی، الاغانی التونسیه، ج۱، ص۱۳۰، تونس ۱۹۶۷.
عبدالسلام پیروی از سنّت پیامبر ، پوشیدن لباسهای سبز و سفید و اجتناب از پوشیدن لباس سیاه، محبت کردن به اهل علم، و حضور در محضر مشایخ با آداب و شرایط خاص را به پیروان خود توصیه میکرد. [۴۵]
محمد مخلوف، تنقیح روضه الازهار و منیه السادات الابرار، ج۱، ص۱۷۸-۲۱۰، بیروت.
در این طریقت، مراسم ذکر جلی، با دفنوازی و سماع همراه است. [۴۶]
صادق رزقی، الاغانی التونسیه، ج۱، ص۱۳۲، تونس ۱۹۶۷.
۱۱ - فهرست منابع(۱) محمد بشیر ظافر ازهری، طبقات المالکیه و هو الکتاب المسمی الیواقیت الثمینه فی اعیان مذهب عالم المدینه، قاهره۱۴۲۰/۲۰۰۰. (۲) صادق رزقی، الاغانی التونسیه، تونس ۱۹۶۷. (۳) طاهر احمد زاوی، اعلام لیبیا، بیروت ۲۰۰۴. (۴) عبدالسلام بن سلیم، رسائل الاسمر عبدالسلام بن سلیم الادریسی الحسنی الی مریدیه، چاپ مصطفی عمران رابعه، بیروت ۲۰۰۳. (۵) عبدالحی کتانی، فهرس الفهارس و الاثبات، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲. (۶) محمد مخلوف، تنقیح روضه الازهار و منیه السادات الابرار، بیروت. (۷) محمد مخلوف، شجره النور الزکیه فی طبقات المالکیه، بیروت ۱۳۴۹. ۱۲ - پانویس
۱۳ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «اسمر»، ج۱۶، شماره ۷۲۷۳. |